هیپنوتیزم (Hypnotism)

هیپنوتیزم (Hypnotism)

فرا روانشناسی ،(علوم فراحسی و متافیزیک،هیپنوتیزم)
هیپنوتیزم (Hypnotism)

هیپنوتیزم (Hypnotism)

فرا روانشناسی ،(علوم فراحسی و متافیزیک،هیپنوتیزم)

هیپنوتیزم کردن واقعا چگونه عمل میکند؟



هیپنوتیزم کردن واقعا چگونه عمل میکند؟

 

نظریه ها و تئوری های متفاوتی در زمینه ی مکانیسم و نحوه عملکرد هیپنوتیزم وجود دارد و درک آنها تا حدودی شبیه بازی مار و پله است چرا که اکثر مواقع هنگامی که فکر میکنید به انتهای فرضیه رسیده اید، دقیقا به نقطه آغاز بازگشته اید!

ولی قبل از اینکه بخواهیم نحوه عملکرد هیپنوتیزم را بررسی کنیم، شاید بهتر باشد به این سوال پاسخ دهیم که آیا هیپنوتیزم واقعا عمل میکند؟!

 

دهه ها تحقیق و مطالعات بالینی نشان داده اند که هیپنوتیزم در شرایط و موقعیتهای وسیعی تاثیر گذار بوده است. به عنوان مثال نتیجه تحقیقات علمی که در ژوئن سال ۲۰۰۷ در مجله Paediatrics منتشر شد نشان میدهد که هیپنوتیزم تا ۷۵٪ میتواند شدت و میزان رخداد و مدت زمان ابتلا به سردرد را در کودکان کاهش دهد.

 

تحقیقات دیگری در دانشگاه لووا توسط فرانک اشمیت انجام شده است که نشان میدهد برای افراد سیگاری که قصد ترک سیگار را دارند هیپنوتیزم تا سه برابر نسبت به جایگزینهای نیکوتینی مؤثرتر است.

فرضیه ها و مطالعات انجام شده در یک نقطه بایکدیگر دارای وجه اشتراک هستند و آن اینکه هیپنوتیزم با برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه فرد هیپنوتیزم شده عمل میکند.

 

ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه در حقیقت واژگانی کوتاه و مختصر برای شرح دادن خصوصیات عمومی و ویژگیهای یک فرد میباشند. ضمیر خودآگاه بخشی است که از آن در زندگی استفاده میکنیم، بخشی که باعث میشود شما مثل خودتان فکر کنید. مثلا اگر شما این مطلب را با صدایی درون ذهن خود تکرار کنید، این صدای ضمیرخودآگاه شماست. از طرفی هرآنچه که ضمیرخودآگاه نباشد را ضمیرناخودآگاه می نامیم.

 

هیپنوتیزم کردن چطور انجام میشود

 

ضمیرناخودآگاه تمام فرآیندهای خودجوشی را که شما در مورد آنها تفکر نمیکنید را کنترل میکند ( مثلا تعداد ضربان قلب، فشار خون، رشد و ترمیم بافت بدن، تقسیم سلولی، سیستم ایمنی بدن و … ). این همان قسمتی است که افکار، خاطره ها و تجربیات در آن قرار دارد. همچنین کنترل احساسات، عادات و نحوه برخورد ما با جهان برعهده ضمیرناخودآگاه است.به عبارت کلی تر چیزی که دنیای هر فرد را که متفاوت از دیگر افراد است میسازد، ضمیرناخودآگاه او است.

 

بخش ناخودآگاه ذهن چیزی در حدود ۲ میلیون قطعه اطلاعات را در هر ثانیه مدیریت و کنترل میکند و این میزان در قسمت ذهن خودآگاه تنها ۷ عدد در هر ثانیه است و این بدان معناست که حقیقت این امر که شما لحظه به لحظه و در شرایط مختلف هوشیار هستید مدیون ذهن ناخودآگاه شماست که اطلاعات را به بخش خودآگاه ارسال میکند.

 

در مقابل ذهن خودآگاه منطقی، حساس و انتقادی است و دارای قدرت آنالیز میباشد و به طور دائمی درحال قضاوت کردن است. مثلا اگر فردی به شما بگوید “باید سیگار را ترک کنی،سیگار کشیدن به تو آسیب میرساند و ضرر دارد” احتمال خیلی کمی وجود دارد که شما سیگار را در آن لحظه کنار بگذارید. عکس العمل احتمالی این است که چند عدد دیگر سیگار استفاده کنید، یا دلایل منطقی برای ادامه دادن به سیگار کشیدن ارائه دهید و یا اینکه به آن فرد بگویید “به کار خودت برس!”.

 

حتی اگر شما آگاهانه این را قبول کنید که باید سیگار را ترک کنید، این ضمیرخودآگاه شما نیست که باعث حفظ عادات شما میشود.

از طرف دیگر قسمت ناخودآگاه ذهن، بیشتر پذیرنده است.این قسمت همچنین کمی واقع بین است و تلاش میکند چیزها را شخصی کند و هر اطلاعاتی را که دریافت میکند به شما نسبت داده و به عنوان من باز میگرداند.

 

 

 

هیپنوتیزم معمولا بوسیله آرام سازی یا ریلکسیشن یا تکنیکهای زبان شناختی از طریق عبور از ذهن خودآگاه و صحبت مستقیم با ذهن ناخودآگاه عمل میکند .

همانطور که در ابتدا گفته شد، ذهن ناخودآگاه در تمام جنبه ها درگیر است و طیف وسیعی از فعالیتهایی که انجام دهیم به طور ناخودآگاه است که در بسیاری از موارد بسیار خوب و مفید است چرا که درغیر اینصورت باید در هر ثانیه به میلیونها چیز فکر کنید که امری محال به نظر میرسد.

مشکل اصلی مسائلی است که ما آنها را تنها در سطح ناخودآگاه فرامیگیریم. این مشکلات عمدتا به صورت اقدام به یک عمل به عنوان راه حل است.

 

این اقدامات حتی برای اقدامات خود تخریب کننده مانند سیگار کشیدن نیز اعمال میشوند. بیشتر افراد سیگاری، این کار را در سنین پایین و نوجوانی آغاز میکنند،زمانی که فرد فکر میکند سیگار کشیدن باعث بزرگتر جلوه دادن وی میشود و یا یک راه سریع برای فراموش کردن و یا برطرف کردن مشکلات است. با تکرار این عمل، ضمیرناخودآگاه متقاعد میشود که سیگار کشیدن نقشی حیاتی برای فرد دارد و چیز خوبی است.

 

با استفاده از هیپنوتیزم میتوان به این اطلاعات در ضمیرناخودآگاه دسترسی پیدا کرد و آنها را با اطلاعات مفیدتری جایگزین کرد، چیزی شبیه برنامه ریزی رایانه ای، همچنین میتواند برای تغییر افکار و وابستگی ها مورد استفاده قرار گیرد، مثلا در مورد سیگار، به جای اینکه سیگار را که در طول زمان به عنوان یک دوست در ضمیر فرد جای گرفته است، به عنوان یک سم کشنده معرفی کرد.

 

از آنجا که ذهن ناخودآگاه فرآیندهای جسمانی را نیز کنترل میکند، دستیابی به تغییرات جسمانی از طریق هیپنوتیزم نیز ممکن می باشد. مثال خوب در این زمینه کنترل درد است. مغز انسان آگاهی ما را از درد در تمام مدت تغییر میدهد، به عنوان مثال آشپزهای حرفه ای به طور مداوم در معرض سوختگی قرار دارند ولی کمتر به آن توجه میکنند مگر اینکه سوختگی بسیار شدیدتر از حد معمول باشد.

خود شما نیز احتمالا چنین چیزی را تجربه کرده باشید که بعد از مدت زمانی جای یک زخم و یا بریدگی یا کبود شدگی را روی بدن خود مشاهده کنید و از خود بپرسید چه وقت این اتفاق افتاد که متوجه نشدم؟!

 

اتفاقاتی که بر جسم رخ میدهند پیوسته در حال رخداد هستند، ولی ناخودآگاه افراد این رخدادها را در ۱.۹۹۹.۹۹۳ رخداد دیگری که در هر ثانیه به ذهن خودآگاه فرستاده نمیشوند تحلیل خواهد کرد. میتوان از خواب مصنوعی ( هیپنوتیزم ) برای تقویت این پیامها و تعمیم آنها به شرایط خاص استفاده کرد به عنوان مثال برای کنترل سردرد.

 

فرآیند خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم فرآیند پیچیده ای است که روزانه چندین بار آن را تجربه میکنیم ( در قالب تماشای تلویزیون، گوش دادن به یک سخنرانی، تمرکز بر روی انجام کاری خاص و … ) و نحوه عمل آن به گونه ای است که به طور مستقیم با حواس ناخودآگاه ارتباط برقرار میشود، جایی که بسیاری از مشکلات و همچنین راه حلها در آن نهفته اند.

 

این مطلب به درخواست کاربر  ، تهیه شده است.شما نیز میتوانید مطالب پیشنهادی خود را از طریق بخش “پیشنهاد مطلب” با ما در میان بگذارید.



نظرات 1 + ارسال نظر
رجب زاده سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 16:35

دمت گرم استاد برای من بسیارآموزنده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد